توسعه چابک نگرشی برای تولید نرم افزار است که در آن نرم افزار (محصول) به صورت مرحله به مرحله و تکاملی تحویل مشتری می گردد و با ارتباط تنگاتنگ با او سعی میشود که رضایتش جلب شود. تیم تولید با بهره گیری از بهترین روشها و ابزارها تلاش میکند تا کیفیت نرم افزار را در سطح بالایی نگه دارد و البته زمان بندی تعیین شده را رعایت نماید. تیم های توسعه چابک خود سازمانده و میان کارکردی هستند و بر اساس برنامه ریزی تطبیقی، انعطاف پذیری نسبت به تغییرات و تحویل به موقع عمل می کنند.
اما سوال اینجاست که داستان توسعه چابک از کجا آغاز شد؟ مطمئنا خیلی از ما با کابوس پروژه ای که هیچ تجربه ای در انجام آن نداریم روبرو شده ایم. نبودن تجربه موثر منجر به خطاهای تکراری و غیر قابل پیش بینی شده و تلاش و وقت ما را به هدر میدهد. مشتریان از کیفیت پایین، هزینه بالا و تحویل دیر هنگام محصول ناراضی هستند و توسعه دهندگان از اضافه کارهای بیشتر که منجر به نرم افزار ضعیتتر میگردد، ناخشنود.
همین که با شکستی مواجه میشویم از تکرار چنین پروژه هایی اجتناب میکنیم. ترس ما باعث میشود تا فرآیندی بسازیم که فعالیتهای ما را محدود نموده و ایجاد آرتیفکتها[۱] را الزامی کند. در پروژه جدید از چیزهایی که در پروژه های قبلی به خوبی کار کردهاند، استفاده میکنیم. انتظار ما این است که آنها برای پروژه جدید نیز به همان خوبی کار کند.
اما پروژهها آنقدر ساده نیستند که تعدادی محدودیت و آرتیفکت ما را از خطاها ایمن سازند. با بروز خطاهای جدید ما آنها را شناسایی و رفع میکنیم. برای اینکه در آینده با این خطاها روبرو نشویم آنها را در محدودیتها و آرتیفکتهای جدیدی قرار میدهیم. بعد از انجام پروژه های زیاد با فرآیندهای حجیم و پر زحمتی روبرو هستیم که توانایی تیم را کم کرده و باعث کاهش کیفیت تولید میشوند.
فرآیندهای بزرگ و حجیم میتواند مشکلات زیادی را ایجاد کند. متاسفانه این مشکلات باعث میشود که خیلی از افراد فکر کنند که علت مشکلات، نبود فرآیندهای کافی است. بنابراین فرآیندها را حجیمتر و پیچیدهتر میکنند. این مسئله منجر به تورم فرآیندها میگردد که در محدوده سال ۲۰۰۰ گریبان بسیاری از شرکتهای نرم افزاری را گرفت.
اتحاد چابک
در وضعیتی که تیمهای نرم افزاری در بسیاری از شرکتها خود را در مردابی از فرآیندهای زیاد شونده میدیدند، تعدادی از خبرههای این صنعت که خود را اتحاد چابک[۲] نامیدند در اویل سال ۲۰۰۱ یکدیگر را ملاقات کرده و ارزش هایی را معرفی کردند تا تیمهای نرم افزاری سریعتر نرم افزار را توسعه داده و زودتر به تغییرات پاسخ دهند. چند ماه بعد، این گروه ارزشهایی تعریف شده را تحت مانیفست اتحاد چابک در سایت http://agilemanifesto.org منتشر کردند.
مانیفست اتحاد چابک
ما با توسعه نرم افزار و کمک به دیگران در انجام آن، در حال کشف راه های بهتری برای توسعه نرم افزار هستیم. از این کار به ارزش های زیر میرسیم :
۱- افراد و تعاملات بالاتر از فرآیندها و ابزارها
۲- نرم افزار کار کننده بالاتر از مستندات جامع
۳- مشارکت مشتری بالاتر از قرارداد کاری
۴- پاسخگویی به تغییرات بالاتر از پیروی از یک برنامه
با آنکه موارد سمت چپ ارزشمند هستند ولی ما برای موارد سمت راست ارزش بیشتری قائل هستیم.
افراد و تعاملات بالاتر از فرآیندها و ابزارها
افراد مهمترین نقش را در پیروزی یک پروژه دارند. یک فرآیند عالی بدون نیروی مناسب منجر به شکست میگردد و بر عکس افراد قوی تحت فرآیند ضعیت ناکارآمد خواهند بود.
یک نیروی قوی لازم نیست که برنامه نویسی عالی باشد، بلکه کافیست که یک برنامه نویسی معمولی با قابلیت همکاری مناسب با سایر اعضای تیم باشد. کار کردن با دیگران، تعامل درست و سازنده با سایر اعضای تیم خیلی مهمتر از این که یک برنامه نویس با هوش باشد. برنامه نویسان معمولی که تعامل درستی با یکدیگر دارند به مراتب موفقتر هستند از تعداد برنامه نویسی عالی که قدرت تعامل مناسب با یکدیگر را ندارند.
در انتخاب ابزارها آنقدر وقت نگذارید که کار اصلی و تیم را فراموش کنید. به عنوان مثال میتوانید در شروع به جای بانک اطلاعاتی از فایل استفاده کنید، به جای ابزار کنترل کد گرانقیمت از برنامه رایگان کد باز استفاده کنید. باید به هیچ ابزاری عادت نکنید و صرفا به آنها به عنوان امکانی جهت تسهیل فرآیندها نگاه کنید.
نرم افزار کار کننده بالاتر از مستندات جامع
نرم افزار بدون مستندات، فاجعه است. کد برنامه ابزار مناسبی برای تشریح سیستم نرم افزاری نیست. تیم باید مستندات قابل فهم مشتری بسازد تا ابعاد سیستم از تجزیه تحلیل تا طراحی و پیاده سازی آن را تشریح نماید.
با این حال، مستندات زیاد از مستندات کم بدتر است. ساخت مستندات زیاد نیاز به وقت زیادی دارد و وقت بیشتری را می گیرد تا آن را با کد برنامه به روز نمایید. اگر آنها با یکدیگر به روز نباشند باعث درک اشتباه از سیستم می شوند.
بهتر است که همیشه مستندات کم حجمی از منطق و ساختار برنامه داشته باشید و آن را به روز نماید. البته آنها باید کوتاه و برجسته باشند. کوتاه به این معنی که ۱۰ تا ۲۰ صفحه بیشتر نباشد و برجسته به این معنی که طراحی کلی و ساختار سطح بالای سیستم را بیان نماید.
اگر فقط مستندات کوتاه از ساختار و منطق سیستم داشته باشیم چگونه می توانیم اعضای جدید تیم را آموزش دهیم؟ پاسخ کار نزدیک شدن به آنها است. ما دانش خود را با نشستن در کنار آنها و کمک کردن به آنها انتقال میدهیم. ما آنها را بخشی از تیم میکنیم و با تعامل نزدیک و رو در رو به آنها آموزش میدهیم.
مشارکت مشتری بالاتر از قرارداد کاری
نرم افزار نمیتواند مثل یک جنس سفارش داده شود. شما نمی توانید یک توصیف از نرم افزاری که می خواهید را بنویسید و آنگاه فردی آن را بسازد و در یک زمان معین با قیمت مشخص به شما تحویل دهد. بارها و بارها این شیوه با شکست مواجه شده است.
این قابل تصور است که مدیران شرکت به اعضای تیم توسعه بگویند که نیازهای آنها چیست، سپس اعضای تیم بروند و بعد از مدتی برگردند و یک سیستمی که نیازهای آنها را برآورده می کند، بسازند. اما این تعامل به کیفیت پایین نرم افزار و در نهایت شکست آن می انجامد. پروژه های موفق بر اساس دریافت بازخورد مشتری در بازه های زمانی کوتاه و مداوم است. به جای وابستگی به قرارداد یا دستور کار، مشتری به طور تنگاتنگ با تیم توسعه کار کرده و مرتبا اعمال نظر میکند.
قراردادی که مشخص کننده نیازمندیها، زمانبندی و قیمت پروژه است، اساسا نقص دارد. بهترین قرارداد این است که تیم توسعه و مشتری با یکدیگر کار کنند.
پاسخگویی به تغییرات بالاتر از پیروی از یک برنامه
توانایی پاسخ به تغییرات اغلب تعیین کننده موفقیت یا شکست یک پروژه نرم افزاری است. وقتی که طرحی را میریزیم باید مطمئن شویم که به اندازه کافی انعطاف پذیر است و آمادگی پذیرش تغییرات در سطح بیزنس و تکنولوژی را دارد.
مسیر یک پروژه نرم افزاری نمیتواند برای بازه زمانی طولانی برنامه ریزی شود. اولا احتمالا محیط تغییر میکند و باعث تغییر در نیازمندی ها میشود. ثانیا همین که سیستم شروع به کار کند مشتریان نیازمندیهای خود را تغییر می دهند. بنابراین اگر بدانیم که نیازها چیست و مطمئن شویم که تغییر نمیکنند، قادر به برآورد مناسب خواهیم بود، که این شرایط بعید است.
یک استراتژی خوب برای برنامه ریزی این است که یک برنامه ریزی دقیق برای یک هفته بعد داشته باشیم و یک برنامه ریزی کلی برای سه ماه بعد.
اصول چابک
۱- بالاترین اولویت ما عبارت است از راضی کردن مشتری با تحویل سریع و مداوم نرم افزار با ارزش. تحویل نرم افزار با کارکردهای کم در زود هنگام بسیار مهم است چون هم مشتری چشم اندازی از محصول نهایی خواهد داشت و هم مسیر کمتر به بیراهه می رود.
۲- خوش آمدگویی به تغییرات حتی در انتهای توسعه. اعضای تیم چابک، تغییرات را چیز خوبی می بینند زیرا تغییرات به این معنی است که تیم بیشتر یاد گرفته است که چه چیزی مشتری را راضی می کند.
۳- تحویل نرم افزار قابل استفاده از چند هفته تا چند ماه با تقدم بر تحویل در دوره زمانی کوتاهتر. ما مجموعه از مستندات و طرحها را به مشتری نمی دهیم.
۴- افراد مسلط به بیزنس و توسعه دهندگان باید روزانه با یکدیگر روی پروژه کار کنند. یک پروژه نرم افزاری نیاز به هدایت مداوم دارد.
۵- ساخت پروژه را بر توان افراد با انگیزه بگذارید و به آنها محیط و ابزار را داده و اعتماد کنید. مهمترین فاکتور موفقیت افراد هستند، هر چیز دیگر مانند فرآیند، محیط و مدیریت فاکتورهای بعدی محسوب میشوند که اگر تاثیر بدی روی افراد میگذارند، باید تغییر کنند.
۶- بهترین و موثر ترین روش کسب اطلاعات در تیم توسعه، ارتباط چهره به چهره است. در تیم چابک افراد با یکدیگر صحبت می کنند. نامه نگاری و مستند سازی فقط زمانی که نیاز است باید صورت گیرد.
۷- نرم افزار کار کننده معیار اصلی پیشرفت است. پروژه های چابک با نرم افزاری که در حال حاضر نیازهای مشتری را پاسخ می دهد، سنجیده می شوند. میزان مستندات، حجم کدهای زیر ساخت و هر چیز دیگری غیره از نرم افزار کار کننده معیار پیشرفت نرم افزار نیستند.
۸- فرآیندهای چابک توسعه با آهنگ ثابت را ترویج می دهد. حامیان، توسعه دهندگان و کاربران باید یک آهنگ توسعه ثابت را حفظ کنند که بیشتر شبیه به دو ماراتون است یا دوی ۱۰۰ متر. آنها با سرعتی کار می کنند که بالاترین کیفیت را ارائه دهند.
۹- توجه مداوم به برتری تکنیکی و طراحی خوب منجر به چابکی میگردد. کیفیت بالاتر کلیدی برای سرعت بالا است. راه سریعتر رفتن این است که نرم افزار تا جایی که ممکن است پاک و قوی نگهداریم. بنابراین همه اعضای تیم چابک تلاش میکنند که با کیفیتترین کار ممکن را انجام دهند. آنها هر آشفتگی را به محض ایجاد برطرف می کنند.
۱۰- سادگی هنر بیشینه کردن مقدار کاری که لازم نیست انجام شود، است. تیم چابک همیشه ساده ترین مسیر که با هدف آنها سازگار است را در پیش میگیرند. آنها وقت زیادی روی مشکلاتی که ممکن است فردا رخ دهد، نمیگذارند. آنها کار امروز را با کیفیت انجام داده و مطمئن میشوند که تغییر آن در صورت بروز مشکلات در فردا، آسان خواهد بود.
۱۱- بهترین معماری و طراحی از تیم های خود سازمان ده بیرون می آید. مدیران، مسئولیت ها را به یک فردی خاصی در تیم نمی دهند بلکه بر عکس با تیم به صورت یک نیروی واحد برخورد میکنند. خود تیم تصمیم میگیرد که هر مسئولیت را چه کسی انجام دهد. تیم چابک با هم روی کل جنبه های پروژه کار میکنند. یعنی یک فرد خاص مسئول معماری، برنامه نویسی، تست و غیره نیستند. تیم، مسئولیتها را به اشتراک گذاشته و هر فرد بر کل کار تاثیر دارد.
۱۲- در بازهای زمانی مناسب تیم در مییابد که چگونه میتواند کاراتر باشد و رفتار خود را متناسب با آن تغییر دهد. تیم میداند که محیط دائما در حال تغییر است، بنابراین خود را با محیط تغییر میدهد تا چابک بماند.
ضرورت توسعه چابک
امروزه صنعت نرم افزار دارای سابقه بدی در تحویل به موقع و با کیفیت نرم افزار است. گزارشات بسیاری تایید میکنند که بیش از ۸۰ درصد از پروژه های نرم افزاری با شکست مواجه میشوند؛ در سال ۲۰۰۵ موسسه IEEE برآورد زده است که بیش از ۶۰ بیلیون دلار صرف پروژه های نرم افزاری شکست خورده شده است. عجب فاجعهای؟
شش دلیل اصلی شکست پروژه های نرم افزاری
وقتی که از مدیران و کارکنان سوال میشود که چرا پروژه های نرم افزاری با شکست مواجه میشوند، آنها به موضوعات گسترده ای اشاره میکنند. اما شش دلیل زیر بارها و بارها تکرار شده است که به عنوان دلایل اصلی شکست نرم افزار معرفی میشوند:
۱- درگیر نشدن مشتری
۲- عدم درک درست نیازمندها
۳- زمان بندی غیر واقعی
۴- عدم پذیریش و مدیریت تغییرات
۵- کمبود تست نرم افزار
۶- فرآیندهای غیر منعطف و باد دار
چگونه چابکی این مشکلات را رفع میکند؟
با آنکه Agile برای هر مشکلی راه حل ندارد ولی برای مسائل فوق بدین صورت کمک میکند:
مشتری پادشاه است!
برای رفع مشکل عدم همکاری کاربر نهایی یا مشتری، Agile مشتری را عضوی از تیم توسعه میکند. به عنوان عضوی از تیم، مشتری با تیم توسعه کار میکند تا مطمئن شود که نیازمندها به درستی برآورده میشوند. مشتری همکاری میکند در شناسایی نیازمندیها، تایید میکند نتیجه نهایی را و حرف آخر را در اینکه کدام ویژگی به نرم افزار اضافه شود، حذف شود و یا تغییر کند، را میزند.
نیازمندی ها به صورت تستهای پذیرش[۳] نوشته میشوند
برای مقابله با مشکل عدم درک درست نیازمندیها، Agile تاکید دارد که نیازمندیهای کسب شده باید به صورت ویژگیهایی تعریف شوند که بر اساس معیارهای مشخصی قابل پذیرش باشند. این معیارهای پذیرش برای نوشتن تستهای پذیرش به کار میروند. به این ترتیب قبل از اینکه کدی نوشته شود، ابتدا تست پذیرش نوشته میشود. این بدین معنی است که هر کسی باید اول فکر کند که چه میخواهد، قبل از اینکه از کسی بخواهد آن را انجام دهد. این راهکار فرایند کسب نیازمندیها را از بنیاد تغییر میدهد و به صورت چشم گیری کیفیت برآورد و زمان بندی را بهبود میدهد.
زمانبندی با مذاکره بین تیم توسعه و سفارش دهنده تنظیم میشود
برای حل مشکل زمان بندی غیر واقعی، Agile زمان بندی را به صورت یک فرآیند مشترک بین تیم توسعه و سفارش دهنده تعریف میکند. در شروع هر نسخه از نرم افزار، سفارش دهنده ویژگی های مورد انتظار را به تیم توسعه میگوید. تیم توسعه تاریخ تحویل را بر اساس ویژگیها برآورد میزد و در اختیار سفارش دهنده قرار میدهد. این تعامل تا رسیدن به یک دیدگاه مشترک ادامه مییابد.
هیچ چیزی روی سنگ حک نشده است، مگر تاریخ تحویل
برای رفع مشکل ضعف در مدیریت تغییرات، Agile اصرار دارد که هر کسی باید تغییرات را بپذیرد و نسبت به آنها واقع بین باشد. یک اصل مهم Agile میگوید که هر چیزی میتواند تغییر کند مگر تاریخ تحویل! به عبارت دیگر همین که محصول به سمت تولید شدن حرکت میکند، مشتری (در تیم محصول) میتواند بر اساس اولویتها و ارزشهای خود ویژگیهای محصول را کم یا زیاد کرده و یا تغییر دهد. به هر حال او باید واقع بین باشد. اگر او یک ویژگی جدید اضافه کنید، باید تاریخ تحویل را تغییر دهد. به این ترتیب همیشه تاریخ تحویل رعایت میگردد.
تستها قبل از کد نوشته میشوند و کاملا خودکار هستند
برای رفع مشکل کمبود تست، Agile تاکید میکند که ابتدا باید تستها نوشته شوند و همواره ارزیابی گردند. هر برنامه نویس باید اول تست را بنویسد، سپس کد لازم برای پاس شدن آن را. همین که کد تغییر میکند باید تستها دوباره اجرا شوند. در این راهکار، هر برنامه نویس مسئول تستهای خود است تا درستی برنامه از ابتدا تضمین گردد.
مدیریت پروژه یک فعالیت جداگانه نیست
برای رفع مشکل فرآیندهای غیر منعطف و باددار، Agile مدیریت پروژه را درون فرآیند توسعه میگنجاند. وظایف مدیریت پروژه بین اعضای تیم توسعه تقسیم میشود. برای مثال هر ۷ نفر در تیم توسعه نرم افزار (متدلوژی اسکرام) زمان تحویل را با مذاکره تعیین میکنند. همچنین کد برنامه به صورت خودکار اطلاعات وضعیت پروژه را تولید میکند. به عنوان مثال نمودار burndown ، تستهای انجام نشده، پاس شده و رد شده به صورت خودکار تولید میشوند.
[۱] Artifact : خروجی یک فرآیند است. مثلا خروجی طراحی شیءگرا، نمودارهای UML است.
[۲] Agile Alliance
[3] Acceptance Tests